تنهايي تنهايي

تنهايي تنهايي

بيا تا با هم بناليم
من آشوري!
توي سرياني!
و تو اي رفيق كلداني!
دردمان امروز مشترك است
تنهايي تنهايي...
بيا تا با هم بكاريم
بار ديگر
درخت برادري و اتحاد را
پرستوي مهاجر 
باز خواهد آمد
در بهار
مبادا...
شرمنده باشيم
در بهار
اگر پرستو 
بپرسد از ما
پس چرا؟
بار ديگر
تنهايي تنهايي...