نطق جناب آقاي آتور خنانشو ۱۳63/09/04

نطق جناب آقاي آتور خنانشو ۱۳63/09/04

نطق جناب آقاي آتور خنانشو نماينده محترم آشوريها و كلدانيها در دومين دوره مجلس شوراي اسلامي

دوره: دوم               جلسه شماره 56        تاريخ: 1363/09/04          رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

آتور خنانشو - به نام خدا.

باسلام و درود به امام بزرگوار و باسلام به مردم شهيد پرور ايران و با درود به رزمندگان جبهه هاي حق عليه باطل و تبريك سالگرد بسيج مستضعفان سخنان خود را آغاز مي كنم.خداوند متعال را سپاس مي گويم كه اينجانب در جمهوري اسلامي ايران اين فرصت را يافتم تا به عنوان نماينده آشوريهاي ايران در دومين دوره مجلس شوراي اسلامي از پشت اين تريبون آزاد با برادران نماينده و امت شهيد پرور ايران آزادانه سخن بگويم و از اين موقعيت مغتنم براي شناساندن هر چه بيشتر آشوري ها و بيان احساسات آنها نسبت به انقلاب استفاده كنم. آشوري ها از باز ماندگان آشور باستان مي باشند كه دربين النهرين اولين تمدن بشري را پايه ريزي نموده اند با اينكه دشمنان اين قوم قرن ها با نوشته هاي مغرضانه خويش سعي در محو و نابودي نام آن داشتند و نا حدودي نيز موفق شده اند و با وجود اين هنوز اين مردم در گوشه و كنار اين جهان پهناور همچنان به زندگي خويش ادامه مي دهند.

پس از سقوط نينوا پايتخت آشور درسال ۶۱۲ قبل از ميلاد آن امپراطوريي به صورت كشور كوچكي ادامه حيات داد آشوري ها در قرن اول ميلادي مسيحيت را پذيرفته و به اشاعه دين مسيح پرداختند در اين امر آنچنان عاشقانه فعاليت نمودند كه خداشناسي را تا چين، ژاپن و اقصي نقاط عالم توسعه دادند. آشوري ها مراكز تعليم مهمي چون رها يا اورفا، نصيبين و ده ها مركز ديگر علمي به وجود آورده بودند كه به تعليم علوم مختلف چون طب و رياضيات و علوم الهي مي پرداختند. از اين مراكز دانشمندان بزرگي برخاسته اند كه از طريق ترجمه كتب از زبان يوناني به سرياني و عربي و بالعكس به اشاعه تمدن بشري خدمات بزرگي نموده اند. پس از ظهور دين مبين اسلام همين مراكز عامل بزرگ در رشد و انتقال علوم در دنياي اسلام گشتند چنانچه دكتر ذبيح الله صفا در كتاب تاريخ و علوم عقلي در تمدن اسلامي مي نويسد: "ايرانيان و سرياني ها بيش از ديگران در بنياد علوم درخشان اسلامي سهم دارند". در اينجا لازم مي دانم تذكر دهم لفظ سرياني در تاريخ بعد از مسيح اصولا به آشوريان اطلاق شده و اين قوم كهنسال گاهي در كتب تاريخي به نامهاي سرياني، نثراني، نستوري و كلداني نيز خوانده شده است. آشوريهاي ايران طبق شهادت تاريخ۳۰۰۰ سال است كه دراين سرزمين زندگي مي كنند و به صورت پاره اي از ملت بزرگ ايران در آمده اند ولي ما به علت محدوديتهاي اجتماعي و سياسي كه تا قبل از انقلاب برمردم اين كشور و مخصوصا اقليتهاي مذهبي و قومي اعمال مي شد آشوريان اين فرصت را پيدا نكرده اند تا خود را به هموطنان ايراني خود بشناسانند تا جائي كه امروز با وجود تفاوت آشكاري كه از لحاظ نژادي سوابق تاريخي فرهنگي زبان و آداب و سنن بين ارامنه و آشوريان هست اغلب مردم ايران اين دو اقليت را يكي دانسته و فرقي بين آن دو قائل نيستند. اين امر بدان جهت است كه هر دو اين اقليتها مسيحي بوده و داراي دين مشترك مي باشند. ما آشوريان هميشه به هموطنان و هم كيشان ارمني خود بالاترين احترام را قائل بوده و هستيم و طبعا غرض اين جانب از بيان اين مطلب چيزي نيست الا شناساندن واقعي آشوري ها به نمايندگان محترم مجلس و مقامات مسوول مملكت و امت شهيد پرور ايران تا تحق تاريخي و فرهنگي اين اقليت كهنسال محفوظ بماند. همانطور كه اشاره شد آشوريها بيش از ۳۰ قرن است كه در ايران زندگي مي كنند و در تدوين و تكوين تمدن و علوم مختلف اين كشور سهم به سزائي را دارا مي باشند.

آشوريان با مردم ايران همراه با تاريخ پيش رفته و در ناملايمت هاي ناشي از تهاجم روميان، مغولان و غيره استقامت كرده و در غمها و شادي هاي اين مردم شريك بوده اند. هر چند كه بارها امپرياليسم جهاني و مزدوران آن سعي نمودند كه بين آشوريها و مردم مسلامان ايران نفاق افكنند ولي هرگز موفق نگشته و همواره در نقشه هاي پليد خويش با شكست مواجه شده ند و پيوند ناگسستني مسلمانان و آشوريان كه از زمان حيات پيامبر گرانقدر اسلام و ائمه اطهار ايجاد شده بود همچنان پابرجا مانده و اينك با استقرار جمهوري اسلامي در ايران روز به روز محكم تر و استوارتر مي گردد، كما اينكه هم اكنون آشوريان ايران مانند ساير اقشار ملت شهيد پرور ما، در حفظ تماميت ار ضي و استقلال كشور خود جان فشاني كرده و جوانان آشوري پا به پاي هموطنان مسلمان خود در جبهه هاي حق عليه باطل مردانه مي رزمند و خود شهيدان آشوري با خود ساير شهيدان راه حق درخت انقلاب را آبياري مي دهند. اين امر مبين آن است كه آشوريان ايران هرگز خود را بيگانه احساس نكرده و هميشه به ايراني بودن خود مفتخر و هيچ گونه دلبستگي به جائي يا وابستگي به بيگانه اي نداشته اند و نخواهند داشت و ايران را هميشه وطن اصلي خود ميدانند. بيان اين مطالب نبايد مانع تذكر و اشاره به بعضي مشكلات و نارسائي ها باشد به اعتقاد ما زاده انقلاب در مراحل اوليه آن و به ويژه اين جنگ تحميلي مي باشند ازاين رو به عنوان فردي كه در برابر انقلاب و مردم احساس مسووليت مي كند پاره اي از مشكلات و نارسائي ها را به زير اعلام داشته و تقاضا دارم دولت خدمتگزار و مسئولان محترم مملكت در رفع آنها كماكان كمك و مساعدت بنمايند.

اگرچه ما خود را از ملت ايران جدا نمي دانيم ولي چون بافت اجتماعي آشوريان به گونه اي است كه در مسائل اجتماعي و فرهنگي نيازمندي هاي خاصي دارد و و باتوجه به آنكه اصولا آشوريها مردمي زحمت كش و جامعه آشوريان ايران به تمام معني مستضعف مي باشد و نمي تواند از عهده رفع اين نيازمندي هاي خود برآيد لذا از دولت مي خواهم كه جامعه آشوريان ايران را به چشم يك بخش از ملت ايران مورد نظر قرار داده و براي رفع نيازمنديهاي اجتماعي و فرهنگي و به خصوص ورزشي اين جامعه سهم در بودجه سالانه كشور اختصاص بدهند. در اينجا لازم مي دانم از وزير محترم كشور نسبت به همكاريهاي صميمانه و مسوولان آن وزارتخانه تشكر نايم و اميدوارم كماكان همكاري ها ادامه يابد و از آن وزير محترم مي خواهم دستور فرمايد كه در حل مشكلات كارهاي معوقه تسريع گردد از وزير و مسوولين محترم آموزش وپرورش متشكرم به خاطر همكاري و حسن نيت آنان كه در حل مشكلات اموزشي اين اقليت با اين جانب همكاري و مساعدت لازم را داشتند. امانظر به اينكه در وزارت آموزش و پرورش شورائي جهت رسيدگي به امور اقليتها وجود دارد و شوراي مزبور علي رغم حسن نيتي كه در بررسي و تحقق و رفع مشكلات آموزشي اقليتها دارد با وجود اين اعتقاد اينجانب براين است كه هر گاه نماينده اي از هر اقليت هنگام تصميم گيري در شوراي مزبور حضور داشته باشد آن نماينده قادر خو اهد شد اطلاعات لازم را از اقليت خويش در اختيار اعضاي محترم محترم شورا قرار دهد و نيز مي تواند عامل مهم و موثري دربوجود آمدن هماهنگي بين اقليت و وزارت آموزش وپرورش گردد. لذا استدعا دارد مسوولان وزارت به اين امر مهم توجه بيشتري مبذول دارند. در پايان از رسانه هاي گروهي مي خواهم در شناساندت اين اقليت فعاليت بيشتري را به عهده بگيرند و ما را در اين امر خير ياري دهند، خيلي ممنون