حمورابي

حمورابي

زماني حمورابي به قدرت رسيد كه سلسلهء بابلي ها در حال فروپاشي بود. ظهور او نه تنها باعث نجات دولت شهر بابل شد بلكه صفحهء شكوهمندي در تاريخ اين شهر باستاني گشود. حمورابي طي ده سال نخست پادشاهي خود، تلاش كرد با ايجاد رابطهء خوبي با همسايگان، بيشتر به كارهاي عمراني شهر خود بپردازد. در زمان او شهر بابل به سرزميني ثروتمند و غني تبديل شد. او تغيير بزرگي نيز در دين مردم خود بوجود اورد به اين ترتيب كه مقام ايزد اعظم را كه پيشتر متعلق به خداي انليل بود، به مردوك نسبت داد و ان را در راس ايزدان بابل قرار داد. او همچنين مجموعه قوانين* مفصلي هم تدوين كرد كه به نام خود وي شهرت يافته است. در اواخر سال ١٧٦٠ پيش از ميلاد، حمورابي شروع به لشكركشي هاي متعدد نمود و پس از سارگن اكدي، توانست به روياي باشكوه بين النهرين متحد دست يابد. در اين دوره، قلمرو پادشاهي او از خليج فارس در جنوب تا مرزهاي سوريه و كوهپايه هاي ارمنستان در شمال گسترده بود. پس از درگذشت حمورابي در سال ١٧٥٠ پيش از ميلاد قلمرو او بدليل شورش هاي متعدد از سوي اقوام تحت سلطهء او از هم فرو پاشيد.
خلاصه اي از قانون نامه:
*قوانين حمورابي يكي از مشهورترين اثاري است كه در اوايل قرن نوزدهم ميلادي، باستان شناس فرانسوي از خرابه هاي شهر شوش در ايران كشف كرده اند. اصل اين سنگ نوشته در موزهء لوور پاريس و كپي ان در موزهء ايران باستان نگهداري مي شود. اين سنگ نوشته دو و نيم متر ارتفاع دارد. متن قانون شامل يك مقدمه و يك موءخره است كه بين انها در ٤٩ ستون عمودي به خط ميخي، نگاشته شده است. مجموع قوانين او مشتمل بر ٢٨٢ ماده است كه ٣٥ مادهء ان محو شده و از انها اطلاعات ناقصي در دست است.
حقيقت اين است كه قانون حمورابي شباهت زيادي به قانوني دارد كه ٣٠٠ سال پيش از ان به دستور اورنامَوي سومري وضع شده بود.
يكي از نكات قابل تامل در قوانين حورابي اين است كه در ان زمان هم هر فرد تنها مسئول اعمال خويش بود. البته در قوانين بابل با همهء مردم ، رفتار يكسان انجام نمي پذيرفت و براي طبقات مختلف اجتماعي از جمله اشراف، ثروتمندان،بازرگانان، كارگران و بردگاني كه در جنگها اسير شده بودند قوانين متفاوتي هم وجود داشت. با وجود تمام اين استثنائات ، همهء مردم از حمايت قانون برخوردار بودند تا انجايي كه بردگان نيز مي توانستند به خاطر بد رفتاري صاحبشان به دادگاه شكايت كنند. همچنين زنان در بسياري از موارد با مردان از نظر قانون و حقوق مساوي بودند.
قوانين موجود مشتمل بر مقررات مدني و تجاري است. بخش مهمي از اين مواد قانوني داراي جنبهء كيفري هستند و به تعيين مجازات براي اعمالي مي پردازد كه امروزه نيز برخي از انها جرم شناخته مي شوند، البته بعضي از اين قوانين با معيارهاي امروزي بسيار خشونت اميز هستند.

خلاصه اي از قوانين حورابي در مورد زن و شوهر:
طبق اين قوانين مردان حق نداشتند بيش از يك زن اختيار كنند، اما اگر زن نازا بود، داشتن زن غير عقدي ديگر مجاز مي شد. اگر مرد ازادي، كنيزي را به زني مي گرفت، به مجرد خوانده شدن صيغه نامه، زن از حالت كنيزي به زن ازاد بدل ميشد. زنان در بسياري از موارد با مردان از نظر قانون و حقوق مساوي بودند. زن و شوهر دربارهء بدهي هاي قبل از ازدواج يكديگر مسئوليتي نداشتند. همچنين مطابق اين قوانين هر گاه زن به شوهر خود مي گفت: تو ديگر شوهر من نيستي, ماموران دولتي موظف بودند كه زن را طناب پيچ كنند و در فرات بيندازند تا غرق شود اما هرگاه مرد به زن مي گفت: تو ديگر زن من نيستي، به عنوان خرج طلاق ١٠ شكل ( با كسره خوانده شود) نقره بپردازد.


شوهر از زن ارث نمي برد اما ارث زن به اولاد مي رسيد. اگر شوهر مي مرد زن علاوه بر جهيزيهء خود ، سهمي هم از مال شوهر به عنوان بهاي وفاداري و سازگاري دريافت مي كرد. زن حق داشت دارايي خود را شخصاً اداره كند و مي توانست هرگونه تصرفي را در اموال خود به عمل بياورد، مثلاً مي توانست اجاره بدهد يا به ديگري بلخشد. پس از مرگ شوهر، زن اجازه داشت كه شوهري ديگري اختيار كند و اگر اولاد زن با شوهر كردن مادر خود مخالفت مي كردند، محكمه دخالت كرده و حق قانوني را به زن اعطا مي كرد. فرزندان چه دختر و چه پسر در بردن ارث مساوي بودند ولي پدر مجاز بود كه وصيت كند مال منقولش را به يكي از فرزندانش بدهد.
دختري كه جهزيه مي گرفت از ارث محروم ميشد اما دختري كه جهاز نداشت، به اندازهء پسر خانواده ارث مي برد..
بقيهء قوانين حمورابي را مي توانيد در سايت زير بيابيد:


http://avalon.law.yale.edu/ancient/hamframe.asp


منابع:
اسرار تمدن هاي بين النهرين، بهنام محمد پناه
سايت دانشگاه ييل