پيام

پيام

سنگرها تهي ز ياران همرزم،

سنگرها تهي ز ياران، ني ز خصم،

سنگرها تهي ز ياران پيمان شكن،

پيمان شكن بروز سختي نبرد.

ياران همرزم دي.

ياران پيمان شكن امروز.

ياران گم گشته در افقها.

ياران سر گشته و سرگردان.

ياران بي عزم،

بي عزم و بي جزم،

بي عزم از براي رزم،

بي جزم در مصاف خصم.

ياران باخته اميد،

ياران بي هدف

ياران رسيده به پايان خط اميد.

ياران حيران، ياران مبهوت،

حيران و مبهوت كه از براي چه،

راهها همه بن بست،

راهها همه مختوم.

*****

جمعي براهي ديگر،

بسان لاشخوران،

فرو افتاده بر لاشه ها،

ليك لاشه هاي گنديده.

*****

جمعي در پي نفع – جمعي در پي سود،

نفع و سود ز هر ره كه باشد.

با شعاري نو – با فكري نو –

سود بايد برد، زدوست و آشنا.

سود بايد جست از خودي و بيگانه.

فروخت بايد هر آنچه خريدار دارد،

يوسف فروشي يا خود فروشي

فرخت بايد،

در ديار خود فروشان.

خود فروشي عار نيست.

فروخت بايد هر آنچه كه خواهان دارد،

دين و ايمان – مسلك و آرمان

سود بايد جست به هر طريق كه باشد،

فروخت بايد هر چيز كه سود آرد،

مادر و پدر – دختر و خواهر.

خويشتن و همسر – همسر و فرزند،

جسم و جان و هدف و اعتقاد.

*****

گروهي مست، مست و بي خبر،

مست از عشق،

عشق دختركان خالي از احساس،

احساس يك عشق با شكوه،

احساس يك عشق اصيل،

عشق اصيل و عميق،

عشق به انسانها – عشق حقيقي،

حقيقي و راستين،

راستين و ابدي،

ابدي و ازلي.

فرو خفته بخواب خرگوشي.

در باز و انيكه

هر لحظه – هر آن خوابگاهي است.

خوابگاهي از براي هر عابري.

*****

جمعي اسير، اسير و در زنجير،

اسير پوچي حرف

اسير واژه ها، اسير ايسمها،

منكر وجود، منكر موجود،

اسير توهم، اسير اوهام.

با شعار كاذب، قوميت و مليت،

افسانه و ننگ است،

رهانيد بايد خويشتن از اين ننگ،

اين ننگ و افسانه.

*****

قومي ملامتگر،

.... هان اي سرگشته،

از پي چه ميروي؟

بدنبال چه مي گردي؟

نبرد مختوم است،

نجات ناممكن است،

اين چه جنگي است؟

اين چه رزمي است؟

رزمي است ابلهانه،

كز آن رزم بي حاصل،

رزمنده اي باز نتواند گشت.

رزم بي پيروزي،

رزم بي فتح،

نير زد پشيزي.

بدان رزم روي آر كه فاتح شوي،

بر مسلخ پيروزي قرباني شدن،

فتحي است نمايان،

ليك بهر ديگران.

بگذر زين انديشه،

پشت كن بر خصم،

خلاص كن نفس را.

نجات ده جان را.

اميد به پيروزي،

خوابي است و خيالي،

اين خواب و خيال هرگز،

نمي رسد به بهروزي.

*****

هركس براه خويش،

هر يار بگاه خويش،

بگذار كه برگردند،

بگذار كه بگريزند،

ياران پيمان شكن.

ليك با خصم من،

با خصم پر جزم من،

پيغام بفرستيد، فريادي بلند:

من از براي بقاي قوم خويش،

من از براي اعتلاي قوم خويش،

من از براي اعتلاي قوم خويش،

در سنگر نخست،

هم چنان آماده پيكارم.