كتاب هاي جاويدان

كتاب هاي جاويدان

در عهد عتيق آمده است: 
"و واقع شد كه چون از مشرق كوچ مي كردند، هموارئي در زمين شنعار يافتند و در آنجا سكني گرفتند و بيكديگر گفتند-بياييد خشت ها بسازيم و آنها را خوب بپذيم و ايشان را آجر بجاي سنگ بود و قير* بجاي گچ. (سفر پيدايش: ٣/١١)"
گِل ماده اي فناناپذير است كه اگر خشت آن ممتاز و بخوبي پخته شده باشددر برابر عناصر طبيعت بدون هيچ كاهشي، مقاومت مي كند. 
مادهء گِل، لعاب روي سطح آن و صورت ظرف و سبك پختن و نقوش و طراحي هاي روي آن همه نشان ها و پيام هاي بليغي است كه با خوانندگان آن ها بفصاحت سخن مي گويد. گِل پخته را حال چنين است كه از آن هر چه بسازند زوال ناپذير است، همچنين ظروف گلي خام و ناپخته نيز ابدي باقي مي مانند. ولي براي اين مقصود لازم است كه جنس گِل خيلي عالي باشد. منشي هاي بابلي از "گِل شسته" تعريف بسيار كرده و آنرا براي زندگاني مدني خودشان امري ضروري شمرده اند. معلوم مي شود كه آنها گِل ها را براي الواح ضبط و ثبت مخصوصاً خوب مي شسته اند و براي ظروف سفالي بسيار عالي يا براي اسناد مهم قبلاً شستن گِل آنها كاري لازم بوده است.**
گِل خشن و زبر را نيز بعداً با كاه كوفته آميخته و بسبك مخصوص خمير كرده بمصرف ساختن آجر به كوره مي برند. 
يك قطعه خشت گلي را اگر از جنس ممتاز ساخته و بدرستي خمير كرده باشند مي توان در زير خاك مرطوب هزاران سال نگهداري نمود، بطوريكه نه تنها صورت و شكل خود را حفظ نمايد بلكه اگر آنرا از زير خاك بيرون آورند و دوباره در برابر آفتاب خشك كنند باز همان صلابت و استحكام روز اول را پيدا مي كند.بدتر از رطوبت، سرنوشت نامطلوب ديگري براي يك لوح گِلي آن است كه در معبر بعضي جاندارها از نوع موش يا كرم خاكي قرار گيرد. يعني در هنگامي كه در طبقات زيرين زمين  سرگردان بوده و راه مي پيموده اند با يكي از اين الواح مصادف شده اند. در اين هنگام دو حالت وجود دارد: يكي آنكه قشر آن لوح براي جسم لطيف آن حشره بيش از اندازه صلب و محكم بوده در آن حالت كرم راه خود را كج كرده در اطراف آن خشت خط سير جديدي پيش مي گرفته و هر چه در راه خود مي يافته مي خورده، تا آنكه بزمين نرمتري مي رسد. دوم آنكه آن كرم مستقيماً به لوح حمله كرده و راه خود را از درون آن حفر نمايد. 
خلاصه آنكه هر چه دربارهء اين الواح رعايت مراقبت و دقت بيشتر بشود نتيجه مطلوبهء بهتر و بيشتر است. 
 
* در متن تورات فارسي اين دو كلمه به (قير) و (گچ) ترجمه شده ولي در متن انگليسي اولي slime و دومي mortar ترجمه شده كه اولي به معناي لجن و لعاب و دومي بمعناي ساروج يا ملاذ است. 
**عمل شستن گِل بسيار ساده بوده يعني خاك را در ظرف پر آبي مي ريخته و بهم مي زده اند، خاشاك و مواد ناپاك مانند خاشاك و كاه و برگ درخت و ديگر چيزها ازين قبيل بروي سطح آب مي ايستاده، پس بسهولت آنها را جمع كرده و دور مي ريخته اند. آنگاه سنگ ريزه و دانه هاي رمل و ساير مواد كثيف ته نشين مي شده و در ته ظرف جامي گرفته. پس آب آنرا دور ريخته و گلي كه در قسمت بالاي مواد رسوبي ته نشين شده، پاك و خالص مي مانده است.